جیران 2 -ماده شیری بنام آهو!

ساخت وبلاگ

محمد حسن خان با هرزحمتی،  بود برای جیران و فرزندش تخت روانی تهیه کرد و آنهارا در آن جاداد و عده ای از سواران اشاقه باش را هم باآنها روانه استر آباد کرد. جیران وپسرش که بعدا موسوم به "محمد" گردید  در استر آباد به خانه  سید مفید بنکدار  وارد شدند. شخصی که محمد حسن خان  سالها با او  رابطه کاری داشت  و می شناختش و قبلا در این مورد با او  هماهنگ کرده بود.

سید مفید آنها را بااحترام زیاد پذیرفت و از هرگونه در اختیار گذاردن امکانات رفاهی در خصوص آنها مضایقه نکرد.البته بعضی تاریخ نویسان معتقدند که جیران قبل از وضع حمل به استر آباد  رفته و در خانه همان سید وضع حمل کرده و (آغا محمد خان- قاجار-) را همانجا  به دنیا آورده بوده است.

قبل از این که محمد حسن خان از همسرش جدا شود از او خواست  که نام فرزندشان را- محمد -بگذارد زیرا  شنیده بود  که از نظر خداوند هیچ نامی زیباتر و خوشایند تر از محمد نیست! ودیگر این که  بعد از ورود به خانه سید مفید  تا حد امکان کمتر از خانه خارج شوند.

محمد حسن خان به جیران گفت: "گرچه  حاکم استر آباد شخص بی غرضی است اما هرچه باشد، حاکم است. حاکمی که از سوی نادر شاه گماشته شده و تو خودت خوب  می دانی که نادرشاه با ما خوب نیست! و چنانچه تو در استر آباد زیاد آفتابی شوی ممکن است حاکم نسبت به تو ظنین شده و تصور کند که تو برای من جاسوسی می کنی! و ممکن است مرا به  توطئه چینی برای بر اندازی حکومت نادر محکوم کنند! اما اگر تو  قبول می کردی که  مانند   دیگر زن های استر آبادی چادر  بپوشی، می توانستی با خیال راحت به هرکجا که می خواستی رفت و آمد کنی !آن وقت دیگر  کسی  تورا نمی شناخت و نمی فهمید که  تو زن من و یا خواهر محمد خان قوانلو هستی و نسبت به تو بد گمان نمی شد.

جیران گفت: "من اصلا نمی توانم چادری سر کنم  که تا نوک پایم را بپوشاند. من از کودکی آزاد زندگی کرده ام و حتی همواره گشاده رو بوده ام. و مهمتر از همه این که تو به من  گفته بودی   جایی مقدس تر از خانه خدا وجود ندارد اما هیچ زنی با اینکه در حال احرام است ، حق  ندارد هنگام طواف ،دست و صورتش را بپوشاند!حال سئوالم این است: وقتی در جایی مثل حریم کعبه، زنها نباید از مردها  رو بگیرند چطور می گویند در جای دیگر از مردان رو بپوشانند؟!آیا شهرها مقدس تر از خانه خدا هستند؟ آیا در خانه خدا صدها هزار مرد  در کنار زن ها همدوش  آنها  به  دور خانه خدا مشغول طواف  نیستند؟ این یک بام و دو هوایی  دین چه معنایی  می تواند داشته باشد؟!

بااین وصف، تو چطور انتظار داری که من پس از ورود به استر آباد   خودررا مانند زن های آْنجا در چادر بپوشانم؟!

در ثانی؟ من اگر چادری بر سرم بیندازم علاوه بر این که نمی توانم جلوی پای خود را ببینم احساس خفگی می کنم!"

محمد حسن خان گفت:"من کی  از تو خواستم در استر آباد چادر سر کنی؟!من  خودم خوب می دانم که هیج یک از زن های طایفه ما اهل چادر سر کردن نیستند. پس چطور از تو بخواهم این کاررا بکنی؟ من فقط ازتو خواستم که بعد از این که وارد خانه سید مفید   شدی سعی کن از خانه کمتر  خارج شوی، نکند که بر سر زبانها بیفتی و حاکم استر آباددر باره من  فکر و خیال بد بکند".

جیران انقدر که از ستاره دنباله دار واهمه داشت و  می ترسید ، از شخص نادر نمی ترسید. شاید بدین جهت  بود که همواره در بیابان زندگی کرده  و سواری و تیر اندازی می دانست، از  عوامل نادر شاه هراسی به دل راه نمی داد.

جیران قبل از این که  بار دار  و  از سواری و تیر اندازی  منع شود، سوار بر اسب با تفنگ کلبی در حال تاخت ،نشانه گیری می کرد. یعنی  واقعا کارهایی می کرد   که حتی از مردان قبیله اشاقه باش  نیز ساخته نبود!

خود محمد حسن خان هم  ترسی از نادر نداشت منتها دلش نمی خواست گزک دست کسی بدهد!

-تفنگ کلبی "سگی" را دونفر از استادان تفنگ ساز  انگلیسی در ایران رایج کرده بودند و به این دلیل به آن کلبی می گفتند که  قیافه و شکل چخماق تفنگ مانند سر یک سگ بود


سوال: حاکم استر آباد چه کسی بود؟

 و این داستان تاریخی همچنان ادامه دارد....


نتیجه تصویری برای عکس تفنگ کلبی



کوچه اقاقیا...
ما را در سایت کوچه اقاقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1aghaghia-st0 بازدید : 9 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 14:31