ستاره هالی!

ساخت وبلاگ

دانلود آهنگ جدید غزل شاکری بنام قلک


- رفته رفته سبز علی بیک آ بدار چی باشی ،  در شمار و زمره امرای بزرگ ایران قرار گرفت و بدون این که خودش هم  بداند،  از مکتب ماکیاولی ایتاالیایی پیروی می کرد.

- منشی مخصوص نادر  شاه افشار شخصی بود بنام میرزا مهدی خان  استر آبادی

-چارپادار :در آن دوران هنگام مسافرت،  افرادی خاص و وارد، بار و بندیل مسافرهارا  به سبکی  خاص  طناب پیچ می کردندکهنامشان  چارپادار بود.اگر چارپادار ها  این کار انجام نمی  دادند بار ها به خوبی پشت  اسب و قاطرها  جا نمی گرفتند و  ممکن بود در طول راه  از روی چهارپا به زمین  افتاده و گم شوند. 

در آن زمان هرگاه  چارپادار ها وارد خانه ای می شدند اهالی  محل متوجه  می شدند که  صاحب آن خانه قصد سفر دارد!

واژه های ترکی در آن زمان:

- نادر شاه خود از ترک های افشاری  بود

جز یا گز آغاجی= درخت گز

دوقان= بزرگ قبیله یا کدخدا

ایلغار= چپاول

کلبی= نوعی اسلحه کمری

یورت= خانه هایی از جنس چوب و نمد

اشاقه = پایین دستی

یوخاری= بالا دستی


.....در شب 12 ربیع الثانی سال 1155 ه.ق در ترکمن صحرا تمام مردان و زنان  اشاقه باش از ایل قاجار با حالتی وحشتزده و با چهره های رنگ پریده به نقطه ای از  آسمان خیره شده  بودند و  با نگرانی از ستاره دنباله داری که در آسمان دیده می شد حرف می زدند.

حتی کودکان نیز  به خاطر  ترس والدین خود ازروی ترس  به ستاره مزبور نگاه می کردند. 

در همین حال  یکی از  مردها با صدای بلند فریاد کشید: هی... الله وردی؟ گبورا. الله وردی؟بیا ستاره دنباله داررا تماشا کن!

چندی نگذشته بود که پیر مردی فرتوت با ریش سفید و بلند، در حالی که چوبی در دست داست ، عصا زنان از یکی از یورت ها بیرون آمد و آرام آرام به دیگران ملحق شد.

مردم به احترامش  کناررفته و اورا  به جلوی صف هدایت کردند .

مرد پرسید: الله وردی؟ آیا این همان ستاره دنباله داری نیست  که تعریفشو می کردی و می گفتی در دوران جوانی دیده بودی؟!

الله وردی که با وجود سالخوردگی  همچنان چشمان تیز بینی داشت سرش را به سوی آسمان  بلند کرد  و به نقطه ای که دیگران خیره شده بودند نگاه کرد و گفت:

بله این همون ستاره گ.... است که  وقتی 20 سالم بود دیدمش!

یکی از بین جمعیت پرسید:

الله وردی تو چقدر از خدا عمر گرفتی؟!

الله وردی جواب داد: من درست 8 دوره 12 ساله از خدا عمر گرفته ام.من الان 96 سالم است!

افراد ایل اشاقه باش که یکی از دو  ایل قاجار در کناررود اترک بودند ،حساب عمرشان را با دوره های 12 ساله نگه می داشتند. زیرا به 12 جانور عقیده داشتند  واین درحالی بود که  در بین مردم عشایر ایران کمتر اتفاق می افتاد کسی حساب عمرش را با این دقت بداند و گاهی در حساب عمر گاه تا 20 سال هم ممکن بود اشتباه کنند! لیکن در در طایفه اشاقه باش به  دلیل همان مساله ،حساب عمر خود را  بطور دقیق می دانستند.

 وقتی  الله گفت که 96 سال از عمرش می گذرد یهنی این که  در سن 20 سالگی برای اولین بار آن ستاره دنباله داررا دیده بوده،

 همه فهمیدند که پیر مرد در 20 سالگی برای اولین بار آن ستاره دنباله داررا دیده بوده است.

پیر مرد سالخورده  پس از مشاهده ستاره دنباله داربا یاد آوری  خاطرات  تلخ 20 سالگی خود گفت:

این همون ستاره ..سی.....م .... گو....... است که  من در 20 سالگی دیدمش و اگر هزار سال دیگه هم ببینمش کاملا و به خوبی می شناسم و هرگز  نشانی هایش را فراموش نمی کنم.در آن دوران هم  این ستاره به  همین شکل بود و دو چشم  و یک دم  دو شاخه داشت. و با چشمهای شور و ناپاکش ما را نگاه می کرد.

یکی از زن ها  با خجالت گفت: الله وردی؟ انقدر  فحشش نده! یه وقت دیدی اوقاتش تلخ شد غضب کرد و 

 زد پدر صاحب بچه مونو در آورد!

الله وردی دوباره فحش رکیک و زشت  دیگری  حواله  ستاره  دنباله دار کرد و  گفت بی شرف هیچ بویی از خوبی و درستی ندیده. شما هرقدر بهش احترام بذارید بی فایده است و او حرومزادگی خودشو می کنه. حتم داشته داشته باشین! پس  من  به او ناسزا می گویم باشد که حیا کند و برود و کاری دستمان ندهد!!

در همین حال بقیه اهالی  هم با الله وردی همدست شده و فحش های آبدار و رکیکی نثارستاره دنباله دار کردند.

در همین حال ناگهان صدایی بلند شد که  محمد حسن خان آمد.... محمد حسن خان آمد....

ادامه دارد....



کوچه اقاقیا...
ما را در سایت کوچه اقاقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1aghaghia-st0 بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 14:31