نادر و نوادر !

ساخت وبلاگ

 1- خوش خدمتی!

( بعضی ها شامه بسیار تیزی دارند و بوی کباب را از فواصل بسیار دور متوجه می شوند! حتما الان پرسیدید چطور مگه؟ الان عرض می کنم. دقت کنید):

نام مشهد همیشه برای من  همواره با خاطرات زیادی توام بوده و هست.

امام رضا. کوه سنگی. باغ نادری . شخص ایکس و ....

 مشهد ازجمله  نقاط خاصی است که همواره دستخوش مسایل تاریخی بوده.

بعضی از افراد برای من شخصیت های خاصی هستند.مثل نادر .مثل هیتلر  یا حتی مثل رضاشاه!!

نادر برای من شخصیت خاصی است. همانطوری که نوادر دیگری مانند   ایکس  و امام رضا و.... تداعی کننده نام مشهد در ذهنم می باشند.


 در تاریخ آمده است که در سال 1155 در ترکمن صحرا دو ایل قاجار وجود داشتند. ایل اشاقه باش که جایگاهشان در پایین دست رود اترک و کنار اطراف رودخانه مزبور بود و دیگری ایل یوخاری باش که در بالا دست رود خانه قرار داشت.

این دو قبیله همواره با یکدیگر در جنگ و تضاد بودند.هردو ایل نیز در منطقه ای بنام  استراباد قرار داشتند.

  ریاست  ایل اشاقه باش  بر عهده  شخصی بنام محمد حسن خان  بود. نام همسر محمد حسن خان جیران بود که در ترکی  به معنای آهو  است. این دو پسری داشتند بنام محمد

آنها در چادر هایی بنام یورت زندگی می کردند که در حقیقت برای آنها حکم خانه را داشت.

حاکم استرآباد ،مردی بود بنام سبز علی بیگ.

خانه ای که محمد حسن خان و همسرش جیران  در استر آباد زندگی می کردند، متعلق به  سید مفید نامی از بزرگان استر آباد بود.

این جناب سبزعلی بیک از سن 15 سالگی  شاگرد آبدارخانه  شاهی شاه طهماسب ثانی یعنی آخرین پادشاه صفوی شد .

نادر افشار که در آن زمان از سرداران شاه طهماسب  به شمار می رفته،  همواره مورد توجه  و عنایت شاگرد آبدارخانه شاهی  یعنی همین   سبز علی  قرار می گرفت و حسابی توسط او پذیرایی می شد. بطوری که هنگام شرفیابی حتی کفش های نادر  افشار را هم همین سبزعلی پاک می کرد!!

(نوشته :ژان گور -با اندکی دخل و تصرف-)

نتیجه تصویری برای شاه طهماسب ثانینتیجه تصویری برای نادر افشار



کوچه اقاقیا...
ما را در سایت کوچه اقاقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1aghaghia-st0 بازدید : 10 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 13:53