قضاوت !

....فلیکس عزیزم؟ یکی دیگر از مهمترین قواعد آداب دانی و تربیتی سکوت تقریبا مطلق در باره خویشتن و در حقیقت خویشتنداری است.  

به عنوان مثال  و بطور آزمایشی کافی است   مدت زیادی  با دوست و آشنایی مدام در باره خودتان حرف بزنید. از رنج و الم  و یا لذایذ زندگی و حتی از داشته ها و نداری ها و گرفتاری هایتان با آنها صحبت کنید . خواهید دید که بزودی  چگونه  با دوری و بی علاقگی آنان نسبت به خودتان روبرو  خواهید شد! ابتدا ممکن است با نشان دادن علاقه ساختگی با شما همدردی کنند . اما رفته رفته علاقه  ساختگی و کاذبشان از بین رفته و نسبت به شما بی علاقه شده و  از شما دوری می جویند. به عنوان مثال اگر در جمعی   خانم صاحبخانه، سخن شمارا مودبانه قطع نکند، حتم بدانید که دیگر حاضران در مجلس دچار ملال شده و هرکس با تردستی و یافتن مجال و بهانه ای سعی در ترک جمع حاضرین خواهد کرد!

پس بیایید برای برقراری ارتباط و انسجام آن راه بهتری را پیدا کنید تا همه با کمال میل شمارا دوست داشته باشند.

در مجالس و گرد همایی ها سعی کنید بجای متکلم وحده شدن و تعریف از خود و بازگویی از  مشکلات و دغدقه های خود، از آنها تعریف کنید و اجازه بدهید آنها سر درد دلشان باز شود. دیگر وقت آن است که شما سکوت کرده و اجازه سخن گفتن و حرف زدن را به آنها بدهید. تنها در این صورت است که  در جمع دوست داشتنی تر جلوه کنید و بدرخشید.پس هر وقت خواستید که شما را فردی دوست داشتنی و ظریف و شایسته معاشرت بشناسند، سعی کنید دیگران را وادار به تعریف و صحبت کنید و حتی با پیش کشیدن مسایلی که  دیگران دوست دارند سعی کنید آنهارا وارد صحنه کنید. آن وقت خواهید دید که  چگونه با رضایت و لبخند   با شما از در دوستی و رفاقت وارد خواهند شد. وبعدها  از شما  بسیار تمجید  و تعریف  خواهند کرد.این جاست که وجدان و ندای قلبتان به شما خواهد گفت که کجا دنائت و چاپلوسی شروع می شود و کجا ظرافت گفتگو خاتمه و پایان می یابد؟!

باز یک کلمه دیگر در باره شیوه صحبت کردن در مجامع! 

فلیکس عزیزم! گرایشی در جوانان وجود دارد که همواره در مورد هرچیز و هرکسی خیلی زود قضاوت کنند! این خصوصیت بد، گرچه ممکن است  موجب لذت و خوشایند آنها باشد، اما همواره  به زیانشان منجر خواهد شد. وهمین   از خواص سکوت است  که بزرگان   در گذشته  به جوانان گوشزد می  کردند و راه و رسم درست زندگی کردن را به انها می آموختند!اما امروزه جوانان خیلی عجول هستند و دلشان می خواهد همه چیز دقیقا مثل میوه هایی که در گلخانه  پرورش می یابد، باشند. میوه های نارس و کال  که به ظاهر زیبا اما ترش  و بی ربط هستند! اما بدان که هیچ میوه ای مثل میوه طبیعی که در طبیعت و به مرور در آفتاب  رشد کرده  خوب و خوش طعم نیست. میوه هایی که با صبر و متنانت در طبیعت می رویند. نه با عجله در گلخانه و گرمخانه!

پس همین مساله آنان را بر آن می دارد که در باره هرکار و اندیشه یا هرنوشته ای به راحتی  به  قضاوت بنشینند و  هرچیزی را با دم شمشیر نو  که هنوز به کار نرفته می برند و به خیال خودشان به آن  فیصله می دهند!!

فیلیکس عزیزم؟  شما  هرگز  جزء اینگونه جوانان نباشید و از این مسایل بشدت دوری و پرهیز کنید.

همواره بجای سخت گرفتن بر دیگران ، سعی کنید همواره  نوک شمشیر سختگیری را بجانب خودتان بگیرید  نه دیگران! و   قبل از  صدور هر گونه حکمی   ابتدا دقت کنید که با آن حکم چه کسانی را از خودتان بشدت آزرده و یا ناراضی و خشمگین و حقوق  چه کسانی را  بشدت تضییع می کنید؟!

 بدانید که  جوانان   با  گذشت و چشم پوشی   هرگز میانه  خوبی  ندارند. شاید حق هم داشته باشند . زیرا  از زندگی و دشواری های آن بی اطلاعند. هر چه  زبان یک منتقد پیر  دوران دیده و سرد و گرم روزگار چشیده مهربان نرم استبر عکس ، زبان یک جوان، تیز و بی رحم است و برّان. این یکی  هیچ تجربه ای از دنیا  ندارد و هیچ نمی داند  و آن یکی با تجربه است و همه چیز می داند!( دقیقا مثل دو نفری که یکی در ابتدای بالا رفتن از کوه است و دیگری به پایین کوه رسیده و  اگرچه خسته است اما  در عوض)با کلی تجربه  بر گشته .). 

  از این ها  گذشته،در کنه کارهای انسانی، کلاف  سردر گمی از علل تعیین کننده وجود دارد که قضاوت قطعی در باره آن را خداوند فقط و فقط  به خودش اختصاص داده است.

فیلیکس عزیزم ؟ همواره سعی کن تنها در باره خود و رفتار و اعمال خودت سختگیر باشی نه دیگران. گرچه  اکنون همه چیز  حتی ثروت و مقام در اختیار شماست، ولی بدانید که در این دنیا هیچکس  قادر نیست  بدون همراهی و کمک دیگران  به مقام   یا ثروتی دست یابد.

سعی کنید به خانه پدرم رفت  و آمد زیادی داشته باشید.  زیرا در خانه او  همواره به رویتان باز است. ضمنا در آنجا  با کسانی روبرو خواهید شد که در هزاران مورد به کارتان خواهند ْآمد و به دردتان خواهد خورد.. ولی از من به شما نصیحت  که در مقابل مادرم  حتی یک وجب عقب نشینی نکنید. زیرا او از کسی که تسلیمش شود خوشش نمی آید و در نهایت اورا زیر پاهایش له خواهد کرد! اما غرور کسی را که در برابرش ایستادگی کند، تحسین می کند.مادرم   شبیه آهن است که می توان آن را با چکش  به هر شکلی در آورد.  یا به آهن دیگری متصل کرد. اما هرچیز که به صلابت  خودش نباشد را خرد می کند. بنابر این  با این آگاهی نزد مادرم بروید. لذا اگر نسبت به شما نظرش مثبت باشد، شمارا به سالن های معتبر  وارد خواهد کرد. و  شما در آنجا می توانید بخوبی  فنون معاشرت با بزرگان را بیاموزید و فراگیرید. فنونی از قیبیل فن بیان . فن خوب گوش کردن . خوب جواب دادن. نشست و برخاست.   و آن چه نمیدانم چیست که موجب فضل و بزرگی نیست. همچنان که  نه همین لباس زیباست نشان آدمیت! ولی اگر همین لباس  خوب را در بر نداشته باشید  بالاترین هنرتان هم مقبول نخواهد افتاد و هرگز شما را  به مجالس خود راه نخواهند داد !

فیلیکس عزیزم! من به اندازه کافی شمارا می شناسم و اطمینان دارم که  در ارتباط با شناخت  شما خودرا فریب نمی دهم .   آرزو دارم  که  در آینده  انسانی  این گونه بشوید: دارای رفتاری ساده . لحنی نرم. سرافراز اما نه خود پسند.

 با پیرها و افراد مسن  مودب. خدمتگزار ،اما بدون حس و حالت نوکر مآبی. و بیش از هرچیز  بشدت راز دار. 

هوش و ذکاوت خود را جلوه گر سازید  اما هرگز دستمایه تفریح دیگران نشوید. این را بدانیدکه اگر برتری شما بر  شخص فرو مایه ای گران آید، ممکن است   آن هنگام در برابر شما چیزی نگوید، اما بعدها و پشت سرتان غیبت و عیب جویی کرده و می گوید: " فلانی چه مردک  لوس و ننری است!" و این نکته بسیار تحقیر آمیزی است. 

پس همواره کاری کنید که برتری شما زبانزد  خاص و عام و بی چون وچرا باشد. از آن گذشته همواره سعی کنید هرگز آتو به دست کسی ندهید و  برخورد و منشی  سرد و جدی  داشته باشید .البته نه بیش از حد که موجب دلزدگی و دلگیری شود. زیرا  تجربه نشان داده که مردم به  هرکسی که نسبت   به آنها بی اعتنا باشد ،بیشتر رو نشان می دهند و برایشان احترام   قائل می شوند. پس هر قدر دیگران را ناچیز بینگارید به همان اندازه یا بیشتر به شما ارج خواهند گذاشت و برایتان ارزش قائل خواهند بود!.....

ادامه دارد