معجزه!

ساخت وبلاگ

سلام و درود فراوان بر شما عزیزان

1-از این چند میلیارد  جمعیت موجود در دنیا  تنها تعداد معدودی هستند که شب ها با آرامش  سر بر با لین می گذارند و از روزی که به شب رسانده اند احساس رضایت می کنند.بقیه یا بی تفاوت هستند و یا اینکه از این زندگی اجباری احساس نارضایتی می کنند. اغلب مردم  آن طور که  آرزو دارند، زندگی نمی نمی کنند. 

آنچه دلم خواست نه آن می شود

آنچه خدا خواست همان می شود

مولانا می فرماید:

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟!

از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟  

 به کجا می روم آخر! ننمایی وطنم؟!

مانده ام سخت عجب! کز چه سبب ساخت مرا؟!

یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم؟!

آنچه از عالم عِلو است، من آن می گویم

رخت خود، باز بر آنم که همانجا فکنم!

مرغ باغ ملکوتم ،نِی ام از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم!

کیست آن گوش که او می شنود آوازم؟!

یا کدام است سخن می کند اندر دهنم؟!

کیست در دیده که از دیده برون می نگرد؟!

یا چه جان است ؟نگویی که منش پیرهنم؟!

تا به تحقیق ،مرا منزل و ره ننمایی؟!

یک دم آرام نگیرم،نفسی دم نزنم!

می وصلم بچشان، تا به زندان ابد

به یکی عربده مستانه ،به هم درشکنم!

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورد مرا .... باز برد تا وطنم!

تو مپندار که من شعر به خود می گویم/

تا که هشیارم و بیدار.... یکی دم نزنم!

هر انسانی در  جهان اگردر  طول عمر خود حتی برای یک بار سوالهای شعر فوق را  از خودش  نکرده باشد، از دو حال خارج نیست:

یا کودک است  و یا سفیه و دیوانه!!!

باور کن!

2-معزه چیست؟!

معجزه یعنی  حرکتی  خارج از عرف معمول . یعنی شهیدی که بعد از گذشت  دو سه هفته  هنگامی درون قبر می گذارندش با تمام توانش پلک می زند  و همین یک پلک زدن باعث نجاتش می شود.

 شهید زنده  حمید زمانی  همکار قدیم  بنده   در وزارت ارشاد بود که با معجزه از مرگی حتمی نجات پیدا کرد. او  اکنون صاحب همسر و دو فرزند بزرگ است و احتمالا باز نشسته شده باشد. او  قسمتی از بدنش کاملا فلج  و لی زنده است.

سالهاست کتابی نوشته ام  بر همین منوال بنام - من از برزخ می آیم-. اما همچنان در قفسه کتاب های خانه در حال خاک خوردن است.اگر عمری باقی باشد شاید آن را در همین وبلاگ به صورت روزانه  باز نویسی کنم...

3-زنبق دره

.....فلیکس عزیزم؟ اشخاص بی آبرو را، حتی اگر سزاوار چنین شهرت بدی نباشند، هرگز به خود راه ندهید. زیرا اجتماع ، حساب دوستی ها و دشمنی های ماراهم از ما خواهد خواست. از این رو قضاوت های شما باید با تامل و به آهستگی سنجیده شده  ولی دیگر هرگز قابل فسخ نباشند.آن وقت  همه دوست دارند نزد شما قدر و اعتبار داشته باشند. از این راه شما آن احترام ناگفته ای را که موجب بزرگی شخص می شود  بدست خواهید آورد و بدان وسیله به جوانی آراسته و دلپسند و لطف دلنشین خود، خواهید توانست با خردمندی، دستاوردهای خودرا حفظ کنید.

باری ، تمام  آنچه به شما گفته ام می تواند در یک پند قدیمی خلاصه شود.مهمترین وظیفه هرکس،  نجابت اوست.

بدانید که زیرک بودن، اصل موفقیت است  یکی از راه های بیرومن آمدن از  میان جمعیت. تفرقه اندازی بین آنهاست. تفرقه بینداز و حکومت کن! اما این اصل برای قرون وسطی خوب بود.برای آن دورانی که شاهان با قدرت  رقبا سرو کار داشتند و قرار بود یکی از صحنه روزگار حذف شود! در حالی که امروزه همه چیز روشن و هویداست. و بکار گیری چنان شیوه ای ، بدترین نتایج را به بار خواهد آورد. در حقیقت ، شما در مقابل خود، یا با  انسانی راست کردار و حقیقت طلب روبرو خواهید بود و یا با  دشمنی خائن و شخصی فریبکار که  ابزارش تهمت زدن و بد گویی  و دغلکاری است! اما بدانید که دشمن چنین شخصی  تنها خود اوست!

شما در مبارزه با چنین شخصی می توانید سلاح های شرافتمندانه بکار ببرید. زیرا دیر یا زود نکوهیده و بی اعتبار خواهد شد. 

واما اولی، راستی و درستکاری شما  چنان شخصی را به احترام وا داشته و پس از آنکه منافع شما باهم سازگار شد

به خدمت شما در خواهد آمد.

فیلیکس عزیز؟ هرگز نترسید  از این که زمانی برای خود دشمن بتراشید .بدا به حال کسی که در اجتماعی که شما در آن زندگی می کنید ، فاقد دشمن باشد. ولی همواره سعی کنید مجالی برای ریشخند و یا بی آ برویی باقی نگذارید.می گویم سعی کنید، زیرا انسان در شهرهای بزرگی مانند پاریس همیشه اختیارش دست خودش نیست.بلکه همواره اسیر شرایط جبری است. شما ممکن است بتوانید از لجن های کنار خیابان در آمان بمانید. اما از سفال  و یا  خاکروبه ای که ممکن است  از پشت بامی بر سرتان بیفتد، خیر! 

این لجنزارهای  غیر اخلاقی هستند که توسط اشخاص بی تربیت و بی آبرو از لجنی که خود در آن غرق هستند بر سرو روی شریف ترین مردم می پاشند. پس همواره سعی کنید دیگران را به احترام خود وادارید.آن هم از این راه که در هر زمینه ای باشد خود را در تصمیمات نهایی خویش راسخ نشان دهید.

 در این گیرو دار،جاه طلبی ها ، در میان این دشواری های تو در تو ، همیشه  یکراست به اصل مطلب بپردازید. با عزمی قاطع درست به سوی هدف مشخص قدم برداشته و هرگز جز در یک جبهه نجگید و تن به مبارزه ندهید.اما در همان یک جبهه  نیز  سعی کنید با تمام قوا بکوشید و پیروز صحنه کارزارشوید.

شما  با اخلاق و منش همسر من آقای -الی - یا همان آقای دورسوف آشنایی دارید و می دانید که او تا چه اندازه نسبت به شخص ناپلئون کینه داشت و نفرینش می کرد و مانند دادگستری  که همواره در کمین جنایتکاران است، مراقب رفتارهای ناپلئون بود. اما از طرف دیگر اورا بی باک ترین سردار جهان می دانست.به نظرشما همین تاکتیک  و استراتژی  (الی) یا آقای دورسوف را نمی توان در جنگ منافع خود بکار گرفت؟! چرا که نه؟!!

 اگر آن یک می تواند موجب صرفه جویی در صحنه کارزار شود، این هم می تواند موجب صرفه جویی در وقت شود.بهر حال شما خود در این باره بیندیشید. زیرا از آنجا که قضاوت زن ها بر مبنای غریزه  و احساس  صورت می گیرد غالبا ما در این زمینه ها به خطا می رویم.

من در یک مورد می توانم ثابت  کنم  که هرگونه زرنگی و دغلکاری در نهایت  فاش  و ضررش عاید خود شخص می گردد. اما در هر موقعیت و شرایط  وقتی که انسانی  راستی  و درستی پیشه کند ، کمتر با خطرروبرو خواهد شد. اگر می توانستم خودم را به عنوان مثال ذکر کنم به شما می گفتم که چون در روستای ما -کلشکورد- به علت خوی و طبیعت- الی- یا آقای دومورسوف ،معمولا مانع هرگونه  دعوای بین او و دیگران می شوم.  و حتم دارم که اگر مداخله نکنم او  بزودی از پا در خواهد آمد. باری به همین دلیل، همیشه تا آنجا که بتوانم  خودم همه چیز را  فیصله می دهم  و سرراست به سراغ  گره کار می روم. همواره در چنین مواقعی با خودم می گویم : یامن این  گره را باز می کنم و یا آن را  می برم. حتما این اتفاق هم برای شما رخ داده که  به کسی فایده ای برسانید و یا خدماتی انجام دهید در حالی که کمتر  نفع و سودی برایتان در بر داشته باشد. من همواره هنگام برخورد با مشکلات  اینگونه عمل می کنم. بااین همه هرگز از آن کسانی نباشید که  لاف می زنند و می گویند جز با اشخاص ناسپاس نمک  نشناس سرو کار نداشته اند،

آیا چنین ادعایی به این معنا نیست که شخص  می خواهد خود را خیلی دست بالا بگیرد؟ آیا احمقانه نیست که کسی  اعتراف کند که مردم شناس نیست؟ آیا دوست دارید مانند یک ربا خوار رفتار کنید که با ربا دادن  وانمود  می کند که در حال نیکی کردن به مردم  نیازمند است؟!

ادامه دارد....

نتیجه تصویری برای هانریت

کوچه اقاقیا...
ما را در سایت کوچه اقاقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1aghaghia-st0 بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 9:10